ساده گویی هنر است!!!

دوستان برخی افراد هستند که وقتی میخواهند حرفی بزنند یا چیزی بنویسند، آنقدر پیچیده و قلمبه سلمبه آنرا ارائه میکنند که شنونده یا خواننده موضوع، برای فهمیدن و درک مطلب به زحمت می افتد.

شاید برای شما پیش آمده باشد، نوشته های مربوط به دادگاهها و احکام صادره، برخی مواقع آنقدر پیچیده است که پس از چند بار خواندن هم، آخر دستگیرمان نمیشود که اعدام میشویم، یا آزاد!!!

این مشکل در بین کسانیکه احساس دانشمندی و آگاهی و علم زیاد دارند، بیشتر دیده میشود یا کسانیکه خود را فردی مهم تصور میکنند و سعی میکنند با طرز حرف زدن چند پهلو و مبهم، به دیگران بفهمانند که: شما ها هیچی نمیفهمید!!! همه چیز را من میفهمیدم و تمام شد، دیگر چیزی برای فهمیدن برای شما باقی نمانده است !

ب

ه نظر من، یکی از بزرگترین توانمندیها، ساده سخن گفتن است، که بعضی مواقع بصورت نعمتهای خدادادی در افراد دیده میشود و برخی مواقع هم بصورت اکتسابی و بدنبال سعی و ممارست در افراد بروز وظهور میکند، بله! ساده گویی.

برخی افراد خدادادی با وجود سادگی در کلام، اما شیوا و دلنشین صحبت میکنند و حرفهایشان هم غالبا موثر است.

مانند مادر بزرگ دوستم که سرسفره بهش میگفت: ننه، مثل آدم غذا بخور!!! شعور داشته باش.

یا پدر خودم، … وقتی پول میخواستم!

برخی افراد هم هستند که این هنر را با تمرین و توجه و دقت در خود ایجاد کرده اند مانند برخی سخنرانهای حرفه ای

ساده گویی را دست کم نگیرید. تصور نکنید با ساده گویی حرفهای مهم و عمیق را نمیتوان گفت، بلکه دقیقا برعکس، حرفهای با بار محتوایی عمیق را با ساده گویی راحت تر در ذهن مخاطب میتوان معنی داد.
ساده گویی میتواند توام با بار علمی سنگین و قدرت انتقال مفاهیم عمیق باشد.

 

هرگز ساده گویی به معنی گفتن موضوعات سطحی و غیر عمیق نیست.
و به زبان ساده تر، ساده گویی، برقرارکردن ارتباط کلامی یا کتبی، با زبانی ساده، عامیانه و همه فهم است، (در عین وجود اثر گذاری و عمق مفاهیم و بارعلمی فراوان)

علت اینکه این موضوع را مطرح کردم دقیقا این است که، متاسفانه تاکنون به دفعات، در محضر اساتیدی، (دارای معلومات سطح بالا)، بوده ام، اما بعضی از این بزرگواران، به گونه ای سخن میگویند، یا مطلب مینویسند که برای فهم مطالب، به زحمت افتاده ام.

مثلا استاد سرکلاس میگوید:
فی المجلس، اطاله کلام حاضر و کهولت سن و فرسایش ایام، بر پیکرمحزون این حقیر، شرایطی را تحمیل نموده است که، ناگزیر از ترک جسله تلمذ و حجر دوستان گشته، تا اتمام فعل تخلی ، شما را دعوت به تعمق در ژرفای علوم ماضی مینماید.
در حالی که میتواند خیلی راحت بگوید:
دوستان من میروم دستشویی!، تابرگشتنم درسهای قبلی را دوره کنید.

شاید یکی از بزرگترین موانع رشد علمی وافزایش سطح معلومات در جامعه کنونی ما، همین گنده گویی هاست که باعث میشود افراد ناآشنا با ادبیات و کلمات قلمبه سلمبه، نتوانند از جلسات سخنرانی و یا متون کتبی ، بار علمی خود را افزایش دهند، درحالیکه ممکن است بیشترین نیاز را هم به کسب آن معلومات داشته باشند

امیدوارم روزی برسد که، افراد صاحب معلومات ، دانسته های خود را با کلامی ساده، روان و شیوا به دوستداران علم و کمال، اهدا نمایند.

سپاس

دیدگاهتان را بنویسید

بستن منو