شیرینی فروش درستکار

شیرینی فروش درستکار

سلام

چند وقت قبل، در یکی از خیابانهای جنوبی شهر، (نزدیک میدان قیام) برای خرید شیرینی، به یک شیرینی فروشی رفتم،

البته از سر ناچاری، چون من معمولا شیرینی را از جاهایی که میشناسم و کیفیت و قیمت مناسبی دارد، تهیه میکنم، اما چون قرار بود به عیادت بیماری بروم و از قبل هم چیزی آماده نکرده بودم که به عنوان هدیه با خود ببرم، ناچارا تصمیم گرفتم، از نزدیکترین شیرینی فروشی یک جعبه شیرینی بخرم.

با بی میلی به مغازه، که در یک خیابان فرعی بود، وارد شدم، اما وقتی نظم و تمیزی داخل مغازه را دیدم، اندکی نظرم عوض شد، تقریبا هم چیدمان مغازه، خوب بود و هم در مقابل تک تک ردیفهای شیرینی، نام و قیمت آنها را خیلی با سلیقه و خوش خط نوشته بود، در عین اینکه انواع و اقسام شیرینی هایی را که انتظار داشتم و نداشتم را هم داشت!

خلاصه شیرینی مورد نظرم را انتخاب کردم و خواهش کردم برایم یک جعبه را بشکلی مرتب بچینه،

گفتم بین یک ونیم تا دو کیلو بیشتر نشه، و توی دلم پیش خودم گفتم احتمالا نیم کیلو جعبه اش میشه، یک کیلویی هم شیرینی توش میریزه،

حتما شما هم میدونید که شیرینی فروشی ها جعبه را که حداقل بین 150 تا 350 گرم وزن داره به قیمت شیرینی با شما حساب میکنند و سود اینکارشون برخی مواقع از سود شیرینی فروشیشون بیشتره، چون مقوای کیلویی 12 هزار تومان را به قیمت 30 تا 50 هزار تومان(بسته به نوع شیرینی که میخرید) با شما حساب میکنند و شاید روزانه 50 کیلو مقوا میفروشند که درآمدشان از مقوا فروشی چیزی حدود چندصدهزار تومان تا حتی بیش از یک میلیون تومان میشود، در اصل برخی شیرینی فروشها بیشتر مقوا فروش (تاجر مقوا) هستند تا شیرینی فروش!!!

بگذریم،

خلاصه اینکه داشتم توی دلم شیرینی فروشها را دعا! میکردم، که فروشنده صدام زد پای صندوق.

در حالیکه به سمت صندوق میرفتم، دیدم قبل از گذاشتن جعبه شیرینی من روی ترازو، یه حرکتی زد! که من قبلا ندیده بودم و فکر کردم این باید تکنیک جدید، برای کلاه گذاشتن سر مشتری ها باشه!!

حرکتش اینطوری بود که یه جعبه کوچکی رو قبل از جعبه من گذاشت روی ترازو و بعد یه عددی روز ترازو نشان داده شد، اون وقت در حالیکه اون عدد هنوز روی ترازو بود! جعبه مرا وزن کرد، پیش خودم گفتم نکنه میخواد پول اون جعبه کوچیکه را هم پای من بزنه!

اون جعبه ها(بسته ای قهوه ای) کوچک کنار ترازو را میگم که روی آنها نوشته شیده بود، نیم کیلویی، یک کیلویی، یک ونیم کیلویی، …

به همین خاطر رفتم دم ترازو و گفتم ببخشید، الان شما چکار کردید؟!!!

بعد در کمال تعجب، متوجه شدم، اون فروشنده با انصاف و درستکار، قبل از کشیدن شیرینی من، وزن جعبه را بصورت منفی در ترازو حساب کرده تا وقتی جعبه مرا کشید، وزن شیرینی خالص محاسبه بشه و من فقط پول شیرینی را بدهم و نه تنها جعبه را به قیمت شیرینی با من حساب نکرد، بلکه بطور کلی پول جعبه را خودش برعهده گرفته.

برای هر جعبه، یک معادل وزنی درست کرده بود و در کنار ترازو گذاشته بود تا قبل از وزن کردن آنها، وزن معادلشون را روز ترازو کم کنه، خیلی جالب بود، دیدم در هر کاری میشه درستکار و با انصاف بود، در هر شغلی میشه خدمت ارزشمند ارائه کرد.

بعد به فر وشنده گفتم، لااقل پول جعبه را بصورت خشکه حساب کن و به قیمت شیرینی اضافه کن، ولی پاسخ جالبی داد، گفت من شیرینی فروش هستم، مسئولیت تهیه ظرف مناسب برای تحویل محصولم را خودم بر عهده دارم. دلیلی نداره پول ظرفش را جدا از شما بگیرم.

پیش خودم گفتم کاش همه کاسبها مثل اون بودند، بهمین خاطر تصمیم گرفتم این تجربه را با شما به اشتراک بگذارم.

ممنونم که تا انتهای نوشته، همراهی کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

بستن منو